هر کو نظر کند به تو، صاحبنظر شود وان کِش خبر شود زغمت، بیخبر شود
بگشا کمر که جامۀ جان را قبا کنم گر زانکه دست من به میانت کمر شود
خواجو ز عشق روی مگردا...
اينجاست كه انتها از آغاز شب است
با بهت دقيقه ها همآواز شب است
اين واقعه را چگونه تعبير كنم
خورشيد در آسمان ولي باز شب است
۰ ۹۱
ای خدا از عاشقان خشنود باد ------ عاشقان را عاقبت محمود باد
عاشقان را از جمالت عید باد ------ جانشان در آتشت چون عود باد
دست کردی دلبرا، در خون ما ------ جان ما ز این دست خون...
۰ ۱۳۳
دارد زمان آمدنت دیر می شود
دارد جوان سینه زنت پیر می شود
تاثیر گریه های غریبانه ی شماست
دنیا غروب ...
۰ ۱۲۱
هرچه مي پرسي، جوابش آتش استآب اگر خوردي، عذايش آتش استتا ببندي چشم، کورت مي کند تا شدي نزديک، دورت مي کندکج گشودي دست، سنگت مي کندکج نهادي پاي، لنگت مي کند
با همين ...
۰ ۱۰۴
امروز پُستچیِ پيرِ اين کوچه هم پيدايش نشد !پنجره را ببندم بهتر است هقهقِ بیپردهی اين دو ديدهی بارانی آبرویِ اَبرآلودِ همهی...
۰ ۱۰۰
آرزویم فقط این است زمان برگردد
تیرهایی که رهاشد به کمان برگردد
سالها منتظر سوت قطارم که کسی
باسلام و گل سرخ و چمدان برگردد
من نوشتم که تورا دوست ندارم ای کاش
نام...
۰ ۹۰
به تکرار یک فصل دائم رسیدم
زمستان
زمستان
زمستان
زمستان